فرمانروای کوچک
سلام دوستای خوبم. اول از همه بگم که خیلی خوشحالیم که خاله نازنین و فاطمه جون صحیح و سالم هستن و باز برگشتند پیشمون. بعدش یه کم در مورد عنوان این مطلب توضیح بدم!!! این روزا جوری رفتار میکنم انگار من فرمانروای کوچک جهان هستم!! و انتظار درام ابر و باد و مه و خورشید و فلک به امر من رفتار کنند!! و البته مامان و بابا هم وزرای من هستند و باید دستوراتم رو رعایت کنند!!! کاری هم ندارم که این دو تا وزیر بیچاره میتونن دستور صادره رو اجرا کنن یا نه!!! مثلا میگم: مامان بگو باد نیاد!!! مامان : - بابا هوا تاریک نشه!! بابا: یا مثلا در حال کارتون دیدن باید مامان و بابا کاری کنند که شخصیت ها به ...
نویسنده :
مامان پاتمه
22:28